روز1

ساخت وبلاگ

امکانات وب

روز اول وبلاگم رو با چند بیت شعر از خودم شروع میکنم، من بچه که بودم شعر میگفتم، اما وقتی سواد خوندن و نوشتن یادگرفتم از ادبیات و شعر و شاعری خوشم نمی اومد از انشا بدم میومدم اما دو سه سال آخر دبیرستان هر چه که میگذشت کم کم از ادبیات خوشم میومد، بعد از اتمام دوران تحصیلی دبیرستانم در اثر بالا و پایینی هایی بر من گذشت روحیه ادبیاتیم گل کرد و مدام تو ذهنم ابیات ساخته میشد حتی افکار و صدای درونم که وقتی با خودم صحبت می کردم به صورت نثر در میومد و اصلا دست خودم نبود... با خودم فکر میکردم دارم دیوونه میشم. خوب بگذریم و شعری جدیدی که الان در اوتوبوس هستم را میخواهم بسرایم لحظاتی مهلتم دهید....

.

.

.

.

.

.

آقا قبول نیست اصلا حسش نیست برای امروز کافیه از سر کار دارم میام خونه ناهار نخوردم، مغزم کار نمیکنه

بگذارید تا بماند فردا

مطلبی آید به ذهنم جانم

کافه گپ...
ما را در سایت کافه گپ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrezo بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:25